Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایرنا»
2024-05-01@07:14:31 GMT

بن‌بست ارشاد و آغوش باز شریعتی

تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۷ | کد خبر: ۲۲۷۸۹۰۷۷

بن‌بست ارشاد و آغوش باز شریعتی

تهران- ایرنا- مدتی است که در ایران مراسم‌های ختم افراد و شخصیت‌هایی که چندان با سیاست‌های جریان‌های خاص در ایران هم‌خوانی ندارند با حواشی فراوانی روبه‌رو می شود. در همین راستا روز گذشته تشییع پیکر پوران شریعت رضوی، همسر علی شریعتی نیز حواشی مختلفی داشت و سبب اعتراض خانواده وی به سنگ‌اندازی‌ها در مراسم شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

ماجرا این‌گونه بود که بستگان شریعت رضوی قصد داشتند تا نماز بر پیکر او را در حسینیه ارشاد بخوانند ولی متولیان این حسینیه که نام همسر این مرحومه به آن حیات داده است با این اقدام مقابله کردند و اجازه ندادند. ممانعت از برگزاری مراسم تشییع در داخل حسینیه ارشاد باعث شد احسان شریعتی، فرزند آن مرحوم نسبت به بسته ماندن درهای مسجد اعتراض کند و از مردم بخواهد نماز میت را در خیابان بخوانند. به دنبال آن نماز میت در پیاده رو و مقابل حسینیه ارشاد با امامت حجت الاسلام احمد منتظری اقامه شد.

**نطق آزادی‌خواهانه در مراسم تحریم
به گزارش خبرگزاری ایسنا در بخشی از این مراسم، احسان شریعتی با اشاره به بخشی از زندگینامه و فعالیت‌های مرحوم پوران شریعت رضوی در سخنانی بیان کرد: استقلال، آزادی، عدالت، توسعه مادی و تعالی معنوی از آرمان‌های انقلاب اسلامی بود. اگرچه پس از 40 سال مستقل هستیم اما با آزادی، عدالت و توسعه فاصله داریم؛ ما مستقل منتقد هستیم. وی خاطرنشان کرد: فعالیت‌های مادرم را در رابطه با احداث مدرسه، حقوق بشر و قانون اساسی و حمایت از زنان ایران فراموش نمی‌کنم. مادرمان به ما آموخت که مستقل باشیم.

احسان شریعتی با اشاره به اینکه امروز اجازه نداریم وارد حسینیه ارشاد شویم، خاطرنشان کرد: از همین رو در کنار ساختمان حسینیه ارشاد پیکر مادرم را تشییع می‌کنیم. وی یادآور شد: خواهان آزادی، عدالت و توسعه هستیم. احسان شریعتی افزود: امروز در چهلمین سالگرد انقلاب در این مکان نمادین جمع شدیم تا پیکر مادرمان پوران شریعت رضوی همسر دکتر علی شریعتی، معلم انقلاب مردم را تشییع کنیم. وی با اشاره به ساختمان حسینیه ارشاد گفت: اینجا پایگاه آن جهان‌بینی بود که امروز بیش از ایران در سایر کشورها گوش شنوا دارد و اینجا و این ساختمان برای ما یک نماد است والا ساختمان هیچ ارزشی برای تفکر شریعتی ندارد. وی با اشاره به سخنان پدرش یادآور شد: خودش می‌گوید ارشاد ساختمان نیست و یک جنبش است. اگر اینجا را انتخاب کردیم و امروز می‌گویند حق ورود ندارید، شرم بر ما.

**واکنش دولتی
حواشی سبب شد تا فرماندار تهران نسبت به این مساله واکنش نشان دهد. در همین راستا عیسی فرهادی، روز یک‌شنبه در گفت‌وگو با ایرنا گفت: متولیان و خانواده مرحوم باید به منظور انجام مراسم، هماهنگی های لازم را با هیات امنای مسجد انجام می دادند که این کار صورت نگرفته بود. فرماندار تهران ادامه داد: برگزاری مراسم در مسجد، بازشدن درها و سایر امور نیازمند هماهنگی با هیات امنای مسجد بود که باید از طرف متولیان مراسم یا خانواده متوفی انجام می‌شد اما در ظاهر این اقدامات انجام نشده است. به گفته وی، مجوز انجام مراسم از آن محل و نیز همکاری نیروی انتظامی صادر شده بود و ماموران پلیس نیز همکاری لازم را داشته‌اند.

**اعتراض‌های مدنی
حضار این مراسم نیز واکنش‌هایی به این اقدام نشان دادند و در همین راستا هاشم صباغیان، وزیر کشور دولت موقت که در مراسم تشییع پوران شریعت رضوی حاضر بود، در واکنش به ممانعت از برگزاری این مراسم در حسینیه ارشاد گفت: خانواده ‏شریعتی، اجازه لازم برای تشییع را از فرمانداری گرفته بودند اما در کمال تعجب و البته تاسف، بهانه ‏آوردند که باید از جای دیگری هم اجازه گرفته می‌شد و به همین دلیل از تشییع ‏همسر دکتر شریعتی در حسینیه ای که ایشان در آنجا با سخنرانی‌هایش ‏تاثیرگذاری زیادی در انقلاب داشت، ممانعت به عمل آورده شد. هاشم صباغیان در گفت‌وگویی با اعلام این خبر که «خانواده ‏شریعتی، از فرمانداری اجازه تشییع را گرفته بودند» ادامه داد: تعجب دارد ‏که چرا از تشییع مرحومه پوران شریعتی در حسینیه ارشاد جلوگیری شد.

وزیر کشور دولت موقت همچنین ادامه داد: خانم پوران شریعت رضوی ‏در جمع آوری، نشر و تبلیغ آثار آقای شریعتی تلاش‌هایی مجدانه داشت و به همین دلیل ‏شایسته نبود که در مراسم تشییع‌اش چنین رفتاری انجام شود؛ چرا که آن ‏مرحومه با نشر و پخش آثار، نقشی غیرقابل انکار در تبیین تفکرات ‏شریعتی در افکار عمومی داشت.‏ هاشم صباغیان در پایان صحبت‌هایش گفت: همه می‌دانند که شریعتی و ‏سخنرانی‌هایی که در حسینیه ارشاد برگزار می‌کرد، چقدر در به ثمر رسیدن انقلاب ‏نقش داشت و به همین دلیل، باید اذعان کرد که رفتارهایی این‌چنینی باعث ‏خودنمایی، اختلاف و تفرقه می‌شود که این زیبنده کشور ما نیست.‏ آذر منصوری نیز در واکنش به بسته بودن درب‌های حسینیه ارشاد و برگزار شدن مراسم تشییع پوران شریعت‌رضوی در خیابان، نوشت که بسته بودن درب درخیابان طویلی که نام شریعتی را روی آن نهاده‌اند و حسینیه ای که هویتش با شریعتی عجین شده،ناپسند است.

چه زشت که درب حسینیه ارشاد برای مراسم تشییع پیکر پوران شریعت رضوی همسر علی شریعتی باز نشد. همچنین محمدعلی ابطحی نیز به این اتفاق واکنش نشان داد و نوشت: «برای تشییع جنازه خانم شریعت رضوی، درهای حسینیه ارشادِ شریعتی را باز نکردند. کنار همان خیابانِ شریعتی ایستادیم و نماز خواندیم. دولت هم مفقود بود. نمی‌توانست در حد باز کردنِ در اثر داشته باشد؟ مردم شریعتی را در همه راهپیمایی‌ها معلم انقلاب می نامیدند».

**شخصیت‌های حاضر در مراسم
احمد زید‌آبدی لطف‌ا... میثمی، آذر منصوری، محمود علیزاده طباطبایی، حبیب‌ا... پیمان، معصومه ابتکار، محمدرضا شفیعی کدکنی، هاشم صباغیان، فیض‌ا... عرب سرخی، عبدالفتاح سلطانی، عمادالدین باقی، هاشم آغاجری، سعید مدنی، محمدعلی ابطحی و فاطمه راکعی از جمله حاضران در این مراسم بودند.

**اجحاف در حق یک خواهر شهید
پوران شریعت رضوی، خواهر شهیدی است(مهدی شریعت رضوی یکی از شهدای 16آذر) که این روزها برای او حتی درهای حسینیه‌ای را که همسرش سال‌ها در آنجا مردم را ارشاد می‌کرد، باز نمی‌کنند.

سیاست‌های سلیقه‌ای که در کشور حاشیه‌های فراوانی ایجاد کرده و از موضوعاتی که به راحتی قابل حل است، بحران و حواشی ایجاد می‌کند، همچنان ادامه دارد و مشخص نیست که چرا برخی به این بازی‌ها دامن می‌زنند. سوال اینجاست که اگر درهای این حسینیه برای مراسم تشییع باز می‌شد، هزینه بیشتری داشت یا حال که سبب اعتراض برخی شدند و اخبار آن نیز با توجه به قدرت فضای مجازی همه کشور را فراگرفت؟! امیدواریم تنگ‌نظری‌های سلیقه‌ای و بی‌فایده هرچه زودتر از این کشور باربندد و جامعه ایران اسلامی را رها کند زیرا هیچ‌گاه مردم و دلسوزان کشور و نظام از این نوع اقدامات سود نمی‌برند.

منبع: روزنامه قانون؛ 1397،11،29
گروه اطلاع رسانی**2059**2002

منبع: ایرنا

کلیدواژه: سياسي قانون تشييع پيكر پوران شريعت رضوي

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۲۷۸۹۰۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

داستان شگفت‌انگیز یک معلم در«مدیر مدرسه شریعت»/ از مبارزه با بهائیت تا تربیت چوپانی که مدیر مدرسه شد

به گزارش خبرنگار گروه فرهنگ و جامعه خبرگزاری آنا، کتاب «مدیر مدرسه شریعت» داستان زندگی معلم شهید محمد تراب‌نژاد است که رحیم مخدومی نویسنده نام آشنا و صاحب سبک کشورمان آن را نوشته و انتشارات «رسول آفتاب» آن را منتشر کرده است. به مناسبت گرامی‌داشت هفته مقام معلم، گپ‌و‌گفتی درباره شخصیت و زندگی این معلم شهید با نویسنده این کتاب داشتیم که در ادامه با هم می‌خوانیم:

آقای مخدومی! در هفته بزرگداشت مقام معلم هستیم. از شما کتابی با عنوان مدیر مدرسه شریعت منتشر شده که موضوعش زندگی یک معلم شهید است. درباره این کتاب توضیح می‌دهید؟

کتاب «مدیر مدرسه شریعت» به معرفی یک معلم شهید به نام محمد تراب‌نژاد پرداخته است. شهید تراب نژاد از معلمان استان مازندران و شهرستان ساری است.

ایشان در دهه چهل معلم می‌شود و با توجه به اینکه فضا، فضای دوران طاغوت است کار‌هایی انجام می‌دهد که خیلی شگفت‌انگیز هستند و غالباً انتظار از یک شهروند جمهوری اسلامی می‌رود که این چنین بصیر باشد و جهادی کار کند. چون در نظام جمهوری اسلامی زمینه برای روحیه جهادی خیلی افزایش پیدا کرد. الگو‌ها فراوان و تشویق‌ها فراوان شد، اما در دهه چهل که خبر از اینها نبود و نه تنها خبری نبود بلکه موانع زیاد بود تا اتفاقاً شهید محمد تراب نژاد جهادی زندگی نکند.

درباره این زندگی جهادی و فعالیت‌های این معلم شهید بیشتر توضیح می‌دهید؟

یکی از مواردی که ایشان به آن ورود پیدا می‌کند مبارزه با بهائیت است. او شناختی از بهائیت نداشته، اما خودش را ملزم می‌کند تا آشنایی پیدا کند. سراغ استاد می‌رود و یک گروه تشکیل می‌دهد و جلساتی را پای تدریس استاد می‌نشیند.

کتاب‌هایی را می‌خواند تا به این جبهه آگاهانه ورود پیدا کند و در کار خودش انقدر حرفه‌ای عمل می‌کند که حتی یک فرد را به عنوان نفوذی در میان این فرق می‌فرستند و این فرد هم تا انتها جلو می‌رود، به گونه‌ای که برایش مشکلاتی هم ایجاد می‌شود. اما مثل شهید بزرگوار حسن باقری که در دوران دفاع مقدس در قلب دشمن و تا پشت جبهه‌های دشمن می‌رفت تا بتواند شناسایی درستی انجام بدهد و از این شناسایی درست برای ضربه زدن به دشمن به بهترین شکل استفاده کند، محمد تراب نژاد هم در مبارزه با بهائیت این شیوه را اتخاذ کرد و کار به جایی می‌رسد که ساواک مطلع می‌شود.

چرا برای ساواک فرقه بهاییت مهم بوده؟

بهاییت زاییده ساواک و ساواک زاییده صهیونیسم است. به همین دلیل ممانعت‌ها از طرف ساواک شروع می‌شود؛ اذیت‌ها، بازداشت‌ها، احضار‌ها و بازجویی‌ها. محمد تراب نژاد در عین این فعالیت‌ها یک معلم است و با اولین خاطره‌ای که برای حضور در اولین مدرسه براش رخ می‌دهد، نشان می‌دهد که معلمی را به عنوان شغل انتخاب نکرده است.

نگاه شهید تراب نژاد به معلمی اگر شغل نبود پس چه بود؟

تعبیر زیبایی معلم شهید رجایی دارد که می‌گوید:«اگر معلمی شغل توست رهایش کن». یعنی انتظار شهید رجایی این است که معلمی برای یک معلم عشق باشد. برای شهید تراب‌نژاد هم این چنین بود. برای اینکه خودش را برساند به آن مدرسه‌ای که معلمش بود و در دوردست و در روستا‌های دور افتاده قرار داشت باید با اسب و قاطر می‌رفت و از رودخانه عبور می‌کرد. خیلی سختی می‌کشید؛ به گونه‌ای که یک بار گرفتار سیلاب می‌شود و تا آستانه مرگ پیش می‌رود و مدت‌ها بابت این قضیه بیمار می‌شود، اما باز همچنان با عشق ادامه می‌دهد.

اینکه معلمی یک نوع عشق برای این شهید بوده را به چه شکل‌های دیگر در رفتار و منشش بروز می‌دهد؟

در آن مدرسه‌ای که ایشان مدیر می‌شود، مدیری نبوده است، چون تعداد افرادی که باید در مدرسه ایفای نقش می‌کردند، کم بودند. محمد تراب نژاد هم مدیریت داشته و هم تدریس می‌کرده است. این شهید از جمله افرادی نبود که بنشیند سر کلاس و هرکس ثبت نام کرده بیاد و به او درس بدهد. در روستا رصد می‌کرده ببیند که چه کسی باید الان سر کلاس باشد و نیست. با خانواده‌ها صحبت می‌کرد تا راضی شوند و فرزندشان را به مدرسه بفرستند.

اتفاق شیرینی که رخ می‌دهد این است که یکی از همین بچه‌ها که چوپان بوده و خانواده اجازه نمی‌داده مدرسه بیاید با پا در میانی محمد تراب نژاد مدرسه می‌آید و بعد معلم می‌شود و مدیر می‌شود و همین فرد جای محمد تراب نژاد مدیر همین مدرسه می‌شود. خاطرات این فرد هم در کتاب مدیر مدرسه شریعت آمده است.

این مدرسه که نام کتاب هم از آن وام گرفته شده، مدرسه شریعت است؟

نه. محمد تراب نژاد با وجود همه این فعالیت‌ها باز هم احساس می‌کند که این کار کم است و باید عمیق‌تر و ریشه‌ای‌تر کار کند به همین خاطر او در دوران طاغوت یک مدرسه اسلامی به نام شریعت تأسیس می‌کند که نام کتاب هم برگرفته از همین مدرسه است.

او آنقدر در این مدرسه زیبا کار می‌کند که روسای ادارات در دوران طاغوت هم ترجیح می‌دهند بچه‌های خودشان را در مدرسه شریعت ثبت نام کنند تا در مدارس دیگر. این شهید هیئت خانگی راه اندازی می‌کند و با دعای ندبه، هم روی دانش آموزان هم روی معلم‌ها کار می‌کند. از طرف دیگر او یک جوان بسیار شاداب، بشاش، کاری و ورزشی بوده و در ورزش کشتی قهرمان استان بوده است و همین باعث جذب افراد بسیاری به سمت او می‌شود.

ظاهراً این شهیددیداری هم با مقام معظم رهبری داشته است، جریان این دیدار چیست؟

بله. آوازه فعالیت‌های محمد تراب نژاد به گوش مقام معظم رهبری در مشهد مقدس می‌رسد و یک روز اتفاقاً تشریف می‌برند ساری و در مسجد جامع ساری با این شهید و جوان‌هایی که با او فعالیت می‌کردند، جلسه می‌گذارند و گفتگو می‌کنند و گزارش می‌گیرند. حضرت آقا جنس شناس بوده و این افراد را شناسایی و حمایت می‌کرده است و راجع به شهید تراب نژاد و دوستانش هم چیز‌هایی می‌شنوند که منجر به یک دیدار و یک جلسه می‌شود.

در ابتدای صحبت‌هایتان اشاره کردید که این معلم شهید اهل کار جهادی هم بوده. در این باره هم توضیح می‌دهید؟

همه این فعالیت‌ها مانع از این نبود که محمد تراب نژاد به فکر محرومین و مستضعفین و کار‌های جهادی نباشد. افرادی که شاید روحیه کار مبارزاتی و انقلابی ندارند، اما انسان دوست و عاطفی هستند کمک به همنوع را دوست دارند، چه برسد به شخصیتی مثل شهید تراب نژاد. این شهید افرادی با روحیه کمک به دیگران را بسیج می‌کند و به روستا‌ها می‌روند وکار‌های عمرانی برای نیازمندان انجام می‌دهند.

از ماجرای شهادت این شهید هم می‌گویید؟

شهادت محمد تراب نژاد هم مثل زندگی‌اش خیلی زیباست. در ایام تعطیلات نوروز که وقت استراحت معلم‌هاست و این ایام تعطیلات را معمولاً برای دید و بازدید و گشت و گذار سپری می‌کنند، محمد تراب نژاد در دورانی که انقلاب پیروز شده و دوران دفاع مقدس است و آرام و قرار ندارد و می‌داند رزمنده‌هایی که در جبهه‌ها هستند، هم پدر و مادر دارند و آنها هم دید و بازدید را دوست دارند؛ بنابراین کار خیلی قشنگی انجام می‌دهد.

مرکبات دوستان آشنایان و باغ خودش را در چندین ماشین بار می‌زند و تعطیلات خودش را اختصاص می‌دهد به اینکه کام رزمندگان را با میوه و مرکبات شیرین کند. او این کاروان را راه می‌اندازد و وارد جبهه آبادان می‌شود، اما در آن جا هواپیمای دشمن این کاروان او بمباران می‌کند و محمد به شهادت می‌رسد. معلم شهید محمد تراب نژاد امروز برای جامعه ما الگو است؛ برای گروه‌های جهادی الگوست، برای معلم‌های جوانی که می‌خواهند وارد آموزش و پرورش شوند الگوی بسیار بسیار تاثیرگذاری است.

او و معلم‌هایی مثل شهید ابراهیم هادی کلاسشان در چارچوب یک مدرسه و کلاس منحصر نشده بود و شاید بیشترین تأثیر این شهید و شهید ابراهیم هادی در بیرون از مدرسه روی دانش آموزان بوده یعنی همه جا معلم بوده‌اند نه فقط در کلاس و مدرسه. برای شهید محمد تراب نژاد در واقع جامعه کلاس درس اوست. جامعه مدرسه‌ای است که باید ایفای نقش کند.

انتهای پیام/

دیگر خبرها

  • داستان شگفت‌انگیز یک معلم در«مدیر مدرسه شریعت»/ از مبارزه با بهائیت تا تربیت چوپانی که مدیر مدرسه شد
  • ۲ شهید گمنام در آستان مقدس مسجد جمکران آرام می‌گیرند
  • نارضایتی وزیر ارشاد از وضعیت روزنامه‌نگاران حوزه طنز
  • تشییع و خاکسپاری پدر شهید والامقام عباس چاه کبوتری در گرگان
  • همدان میزبان جشنواره شعر کودک و نوجوان رضوی می شود
  • برگزاری کارگاه آموزشی شعر رضوی به زبان ترکی آذری در خوی
  • مراسم بزرگداشت مرحومه خانم معصومه حائری ویژه خانم ها/ 5شنبه، حسینیه شماره2 جماران
  • عکس| وحید شمسایی در آغوش مادر
  • آیت‌الله رمضانی: دشمنان می‌خواهند شریعت اسلام را تعطیل کنند
  • غرق شدگی یک جوان در محدوده امامزاده ردان